اخبار
کد خبر : 10869 ۱۳۹۹/۰۶/۲۶   ۱۵:۴۹:۰۰

دیدگاه؛
آموزش و پرورش دیگر انسان‌محور نیست

 

سیدهادی عظیمی/ بازگشایی مدارس در دورانی که با ویروس کرونا دست و پنجه  نرم می کنیم با واکنش های متفاوتی از طرف موافقان و مخالفان روبه رو شده است. عده ای بر اهمیت بازگشایی واقعی مدارس تاکید می کنند و تعداد زیادی از کارشناسان و خانواده ها هم نسبت به فراگیری کرونا با بازگشایی مدارس هشدار می دهند .

مدت ها آموزش و پرورش درصدد بود برنامه ریزی برای بازگشایی را بر اساس تقسیم بندی شهرستان ها به سفید، زرد و قرمز انجام دهد ولی ناگهان با تاکید یکباره رئیس جمهور محترم، بازگشایی کامل دردستور کار قرار گرفت و بر بی نظمی ها و سردرگمی ها افزوده شد .

از سوی دیگر، اتفاقی ظاهراً غیرمرتبط با بازگشایی مدارس که در جامعه بازخورد فراوانی ایجاد کرد؛ حذف عکس دختران از روی جلد کتاب ریاضی سوم ابتدایی بود. بسامد این اتفاق آن چنان فراگیر سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی را مجبور به توضیح و وزیر محترم آموزش و پرورش را مجبور به عذرخواهی کرد.

با توجه به روند چاپ کتب درسی این تصمیم باید حداقل یکسال و نیم پیش اتخاذ شده باشد ولی همین تصمیم می تواند رویکرد کلی آموزش و پرورش را روشن سازد .

مدیران آموزش و پرورش در بازگشایی مدارس به صورت جزیره ای جدا از مدرسه، معلم و اولیا تصمیم می گیرند و می کوشند بدون تهمید مقدمات لازم روانی، فرهنگی و تدارکاتی مدارس را در اسرع وقت بازگشایی کنند؛ از سوی دیگر برنامه ریزان کتب درسی به راحتی عکس دختران را به بهانه کمبود جا از صفحه کتاب درسی حذف می کنند. هر دوی این رویدادها از حذف "انسان" از تصمیم سازی و تصمیم گیرهای آموزش و پرورش خبر می دهد زیرا اهمیتی داده نمی شود که دیدگاه انسان های سازنده نظام آموزش و پرورش یعنی معلمان، اولیا، دانش آموزان و مدیران مدارس چیست. همه یک عدد هستند، عددهایی که به کار آمار دادن می آیند. پس اگر جایی برای عکس نباشد لزومی ندارد حتما دختران برروی جلد کتاب ریاضی باشند. می توان دختران را حذف کرد چون مدیران می توانند در هنگام آمار دادن از تعداد دخترانی بگویند که مشغول به تحصیلند و ذکر درصد آن ها کافیست.

آموزش و پرورش در انبوه برنامه ها و آمارها گم شده است و انسان و کرامت آن در ظاهر و محتوای آموزشی و پرورشی در حال فراموشی است .

 اگر برنامه های پرورشی امروز را با دهه شصت مقایسه کنیم به تفاوت نگاه انسان محور و آمار محور در وزرات آموزش و پرورش پی می بریم. در آن دوره با همه انتقادهایی که به آن وارد است، برنامه های پرورشی بخشی از مدرسه و راهکاری برای جهت دادن به فکر و ذهن دانش آموز با مشارکت خود او بود ولی امروز برنامه های پرورشی با همه زحماتی که متصدیان آن تحمل می کنند برای آمار دادن به کار می آید .

دقت در برنامه ای مثل توسعه متوازن رشته ای نیز موید همین رویکرد آمار محور به آموزش و پرورش است. وقتی آموزش و پرورش بخواهد در مسیری جدا از جامعه حرکت کند و برای خود رسالتی انسانی برای حل دغدغه های خانواده ها و دانش آموزان قائل نباشد نتیجه ای جز سرخوردگی هزاران دانش آموزان نخواهد داشت که خود را از دست یافتن به رشته مورد علاقه خود محروم می بینند و دستاوردی از نظام و آموزش و پرورش به ارمغان نمی برند .

حال آموزش و پرورش می تواند با آمارهای پرو پیمان نتیجه عملکرد خود را در مورد توسعه متوازن به رخ بکشد و درصدها را بالا و پایین ببرد بدون اینکه به این موضوع دقت شود که این درصدها انسان اند.

در این فضا چرا باید تعجب کنیم که بخشی از معلمان کرونا را وسیله فرار از مدرسه کنند؟ مگر آن ها حق ندارند گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند ؟

چرا باید تعجب کنیم مدرسه تبدیل به دایره اداری وابسته به ادارات آموزش و پرورش نشود و ساختار و شخصیت آن لگدکوب نگردد زیرا وقتی انسان از دایره برنامه ریزی ها خارج شود مدرسه موجودی بی جان است که تفاوتی با یک دایره اداری فرمانبر ندارد.

وقتی انسان از ساختار آموزش و پرورش حذف می شود مدارس جنبه طبقاتی می یابند؛ مدارس برخوردار و غیردولتی متمکن پول های هنگفت می گیرند و خدمات لاکچری آموزشی ارائه می دهند و در فضاهای متفاوتی سیر می کنند و مدارس غیربرخوردار در این ساختار ناعادلانه آموزشی مجبورند با هر روشی از اولیا مبلغی بگیرند تا امورات خود را بگذرانند  .

 بازگشایی مدارس با شرایطی که امروز در جریان است  نشانگر آنست که کوه آموزش و پرورش هم می تواند موش بزاید و با همه تبلیغات توان یک برنامه ریزی صحیح و منظم برای بازگشایی با درنظر گرفتن همه مشکلات را نداشته باشد و حذف عکس دختران  نیز نشان می دهد خیلی مهم نیست عکس دختری حذف شود چون در این ساختار همه آمارو درصدیم .

ما معلمانی که فقط سخن از معیشت می رانیم و ما مدیرانی که میزهایمان را می پرستیم همگی یکسان در این شرایط مقصریم  چون از ابعاد مختلف این ساختار انسان پرور را تضعیف کرده ایم. مایی که تشکل هایمان را به معبد پست خواهان تبدیل کرده ایم و ما روسایی که همکارانمان را مجبور می کنیم برای یافتن یک مدیریت به هر کاری تن بدهند یکسان در ذبح نهاد آموزش و پرورش نقش داریم. مایی که در قله قاف وزارت آموزش و پرورش می نشینیم و سند می نویسیم، برنامه تدوین می کنیم و ابلاغ می کنیم، گویی آموزش و پرورش باید کارخانه تولید محصولات مورد علاقه مان باشد از متهمان درجه اول این شرایطیم.

چرا باید تعجب کنیم مدرسه تبدیل به دایره اداری وابسته به ادارات آموزش و پرورش نشود و ساختار و شخصیت آن لگدکوب نگردد زیرا وقتی انسان از دایره برنامه ریزی ها خارج شود مدرسه موجودی بی جان است که تفاوتی با یک دایره اداری فرمانبر ندارد .

مایی که با تاسیس مدارس غیردولتی و ده ها موسسه غیردولتی آموزشی و تولیدکننده کتاب کمک آموزشی و اجرا کننده کنکور های آموزشی، آموزش و پرورش را جولانگاه تامین پول و سرمایه می کنیم و تفاوت مدرسه و کارخانه پفک و چیپس را نمی دانیم از مقصران اولیه حذف انسان از نهاد آموزش و پرورشیم.

آموزش و پرورش دیگر انسان‌محور نیست و همین را می توان در بازگشایی مدارس و حذف عکس دختران از کتاب درسی دید. چاره ای جز تلاش برای احیای نقش انسان در آموزش و پرورش نیست. احیای نقش انسان از طریق گفت و گو، همکاری، مشارکت، شایسته سالاری، عدالت خواهی و تلاش برای احیای کرامت انسان در آموزش و پرورش  ممکن است. حرف هایی که اگر این روزها در آموزش و پرورش بزنیم فقط شاهد پوزخند عمده ی همکاران و دوستانمان هستیم؛ شاید از سیاره ای دیگر آمده ایم !

خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقی

گر فلکشان بگذارد که دوا می گیرند

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا