اخبار
کد خبر : 10821 ۱۳۹۹/۰۶/۱۸   ۲۱:۱۴:۲۳

همزمان با بازگشایی مدارس افزایش یافت
غمِ «شاد» و «ماسک» برای خانواده‌های کارگران

 

هرسال پاییز با بوی کلاس درس و «شادی‌های راه مدرسه» از راه می‌رسید اما امسال قصه جور دیگری‌ست. اصلاً مدرسه رفتن و درس خواندن به سادگی هر سال نیست. «غول مهیب کرونا» یک بیرون رفتن عادی را با هزار دردسر همراه کرده چه برسد به اینکه خانواده‌ها بخواهند دل به دریا بزنند و فرزندانشان را برای درس خواندن و آموزش دیدن، راهی کلاس‌های درس و مدرسه کنند.

جدا از انتقاداتی که به بازگشایی مدارس در وضعیت بحرانی کرونا صورت گرفته -از نامه‌های انتقادی و مصاحبه‌های پزشکان گرفته تا اعتراضات خانواده‌ها- مدرسه رفتن در شرایط کرونایی، حتی اگر خانواده پذیرنده‌ی همه مخاطرات هم باشد، هزینه‌های سنگین به خانوارهای فرودست تحمیل می‌کند؛ خانواده‌هایی که بعد از بحران کرونا به شدت دچار مضایق مالی و تنگدستی شده‌اند و تعداد بی‌شماری از آنها شغل و ممر امرار معاش خود را کامل از دست داده‌اند.

*نگرانی خانواده‌ها از بازگشایی مدارس

خانواده‌های بسیاری هستند که در بیم و هراسِ فرستادن فرزندانشان به مدرسه هستند؛ جدا از دغدغه‌ی آلوده شدن به ویروس کرونا که بسیاری از خانواده‌ها را ناچار کرده عطای درس خواندن در کلاس‌های درس را به لقای بیماری ببخشند و دست به دامان فضای مجازی و امکانات قلیل و ناکارآمد آن شوند، دغدغه‌ی هزینه‌های مازاد برای فرستادن فرزندان به مدرسه، دغدغه‌ی کمی نیست، به خصوص برای کارگرانی که یا بیکار هستند یا اگر خوش‌شانس باشند و پیه بیکاری هنوز به تنش‌شان نخورده باشد، در بهترین حالت، دو میلیون و پانصد هزار تومان یا نهایتاً ۳ میلیون تومان حقوق ماهانه دارند.

*گرانی هزینه‌های زندگی خانوارهای کارگری

در ماه‌های گذشته، سبد معاش خانوارهای کارگری به شدت گران شده است؛ براساس محاسبات مستقل کمیته دستمزد کانون عالی شوراها، سبدی که در اسفندماه ۹۸، در جلسات سه‌جانبه ۴ میلیون و ۹۴۰ هزار تومان مصوب شد، در تابستان به مرز ۶ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان رسیده است؛ این درحالی‌ست که فعالان صنفی مستقل می‌گویند کمینه هزینه‌های زندگی مرز ۸ میلیون تومان در ماه را پشت سر گذاشته است. در چنین شرایطی، تحمیل هزینه‌های سربار برای آموزش فرزندان، می‌تواند ناکامی معیشتی کارگران را وارد مرحله‌ی بحرانی‌تر کند.

لازم به توضیح نیست که سبد معاش توافقی که نرخ آن در اسفندماه حدود ۵ میلیون تومان تعیین شد، با اعمال یک ضریب روی سبد خوارکی‌های خانوار و بدون در نظر گرفتن قیمت واقعی و تفکیکی اقلام و کالاهای اساسی ازجمله «آموزش» محاسبه می‌شود. به عبارت ساده‌تر، در محاسبات سبد معاش، هیچ محاسبه دقیقی روی میزان هزینه‌های آموزشی خانوارها صورت نمی‌گیرد و به‌طور مشخص نمی‌دانیم از این ۵ میلیون تومان، چند درصد به طور دقیق هزینه‌ی آموزش است. اما با این حال، در ماه‌های ابتدایی آمدن کرونا قبل از تعطیلات تابستان، به دلیل غیرحضوری و مجازی شدن مدارس، خرید تجهیزات الکترونیکی از قبیل لب‌تاپ یا تبلت و خرید بسته‌های اینترنتی، هزینه‌های مضاعف به خانوارها تحمیل کرد و خانواده‌های بسیاری به خصوص در مناطق محروم نتوانستند امکانات آموزش آنلاین و مجازی را برای فرزندانشان فراهم کنند و کودکان حاشیه‌نشین و فرودست بسیاری مجبور شدند فعلاً تا اطلاع ثانوی، تحصیل و آموزش را کنار بگذارند.

در آن ماه‌ها، هزینه‌های سربار آموزش برای خانواده‌های فرودست کم نبود؛ درحالی‌که اصل ۳۰ قانون اساسی به صراحت بر لزوم ارائه «آموزش رایگان» برای همه شهروندان تا پایان دوره متوسطه تاکید دارد و این وظیفه را برعهده‌ی دولت گذاشته است، درس خواندن هر روز برای فرزندان خانواده‌های کارگری دشوارتر می‌شود؛ وقتی می‌گوییم «خانواده‌های کارگری» منظورمان همه خانوارهایی است که در حیطه اقتصاد – رسمی یا غیررسمی- با کد یمین خود امرار معاش می‌کنند و لذا این اصطلاح عام، خانوارهای کارگران فصلی، غیررسمی و بیمه نشده را نیز دربرمی‌گیرد؛ خانوارهایی که بسیاری از آنها ازجمله کارگران ساختمانی و دستفروشان، در ماه‌های اخیر بیکار بوده‌اند.

در همان روزهای داغِ «نرم افزار شاد» که دولت ادعا می‌کرد این نرم‌افزار برای تحصیل آنلاین و مجازی بسیار کارآمد است، فعالان صنفی معلمان اعلام کردند: تحصیل رایگان قانون اساسی را لااقل شامل «شاد» کنید.

*هزینه مدرسه رفتن چقدر است؟

در چنین شرایطی، وضعیت آموزش دانش‌آموزان خانوارهای کارگری، این روزها دقیقاً مصداقِ  یک ضرب‌المثلِ عامیانه است: «هر روز از این باغ بری می‌رسد». تا دیروز خانواده‌ها دغدغه‌ی «شاد» و «لپ تاپ» داشتند اما با باز شدن مدارس از ۱۵ شهریورماه، دغدغه‌ی خرید ماسک و دستکش و مواد ضدعفونی‌کننده هم به آن افزوده شده است.

اگر خانواده‌ای دو فرزند مدرسه رو داشته باشد و بخواهد برای آنها در هر روز فقط یک ماسک تهیه کند، یعنی روزی ۲ ماسک صورت فقط باید برای فرزندانش بخرد. حال اگر ماسک را بتواند به قیمت دولتیِ ۱۳۰۰ تومانی که، البته در داروخانه‌ها ماسک با چنین قیمتی یافت نمی‌شود، تهیه کند که البته چندان راحت هم نیست و معمولاً افراد برای خرید ماسک خیلی بیشتر از اینها می‌پردازند، باید روزی ۲۶۰۰ تومان برای خرید ماسک فرزندانش هزینه کند و اگر  این دو دانش‌آموز، ماهی ۲۰ روز فقط مدرسه بروند، ماهی ۵۲ هزار تومان فقط هزینه ماسک همین دو دانش‌آموز است؛ اگر فرض بگیریم که برای این دو دانش‌آموزِ خانواده ماهی ۱۰۰ هزار تومان هم هزینه ضدعفونی‌کننده و تجهیزات بهداشتی دیگر می‌شود، پدر خانواده باید حداقل ماهی ۱۵۰ هزار تومان هزینه سربار برای آموزش دو فرزندش متحمل شود. این هزینه سوای هزینه کتاب و دفتر و فوق برنامه و هزینه احتمالی رفت و برگشت به مدرسه است و فقط هزینه پیشگیری از ابتلای احتمالی فرزندان به کرونای مرگبار است؛ کرونایی که حتماً در کلاس‌های درس و سرویس بهداشتی مدارس و در مسیر رفت و برگشت، با ناجوانمردی کمین کرده است. این درحالی‌ست که دولت ظاهراً هیچ مسئولیتی در قبال توزیع رایگان ماسک یا مواد ضدعفونی‌کننده در مدارس برعهده نگرفته است و صفر تا صد این هزینه‌های سربار برعهده‌ی خودِ خانواده‌هاست.

ماهی ۱۵۰ هزار تومان – که البته این رقم، بسیار تقلیل‌گرایانه و حداقلی محاسبه شده است- برای یک کارگر پاره‌وقت، غیررسمی و بیکار خیلی زیاد است؛ حتی برای کارگر حداقل‌بگیری که در ماه با احتساب افزایش ۲۰۰ هزار تومانی حق مسکن (البته اگر کارفرما تخلف نکند و به او بپردازد) فقط ۲ میلیون و ۶۱۱ هزار تومان دستمزد می‌گیرد، بازهم ۱۵۰ هزار تومان کم نیست.

در هر حال، چه آموزش مجازی باشد و چه حضوری، فرزندان کارگران مغبون می‌شوند؛ نه «شاد» برای کارگران، شاد و رایگان است و نه خرید ماسک و ژل ضدعفونی‌کننده برای یک کارگر ساختمانی یا پاکبان شهرداری راحت است؛ اینجا بازهم پرسش بی‌پاسخی که دهه‌هاست تکرار می‌شود، در ذهن تداعی می‌کند: چه بر سر اصل ۳۰ قانون اساسی و آموزش رایگان آمده است؟!

گزارش: نسرین هزاره مقدم


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا