اخبار
کد خبر : 10384 ۱۳۹۹/۰۴/۱۰   ۰۹:۲۴:۰۸

دیدگاه؛
تشتت در پیام ها مانع شنیده شدن هشدارهای کرونایی

 

مهدی قوامی پور/ واکنش مردم در مقابل محدوديت‌هاي ناشي از کرونا تقريبا مشابه همديگر بوده است. کمابيش ديده می شود مردم مقابل سياست‌هاي دولت‌ها در محدوديت کرونايي قرار گرفته‌اند و حتي شاهد اعتراضاتي در برخي کشورها هستيم.

اين نشان مي‌دهد زخم کهنه و شکاف بين مردم و دولت‌ها و بي‌اعتمادي مردم به سياستمداران به بهانه يک وضعيت محدودکننده بهداشتي دهان باز کرده و اين بي‌اعتمادي خود را اينطور نشان مي‌دهد. دولت‌هايي در برابر بحران کرونا و شرايط بهداشتي آن توانسته‌اند موفق‌تر و با برنامه‌تر عمل کنند که داراي ساختارها و نهادهاي کارآمدتري براي پاسخگويي بودند. در اين کشورها شاهد همراهي بيشتر مردم با سياست هاي دولتي هستيم.

هر جا دولت‌ها در اجراي وظايف معمول خود ناتوان‌تر بودند، واکنش مردم در زيرپا گذاشتن محدوديت‌هاي کرونايي هم تندتر است. در جامعه خود بايد دو بخش جامعه و دولت را به‌صورت مجزا بررسي کنيم. دولت به سه دليل ضعف اقتصادي، عدم وجود ساختارها و نهادهاي کارآمد براي مقابله با انتشار ويروس کرونا و گستردگي مرزها و عدم کنترل کامل ورود و خروج از آنها، عملا نتوانست با يک قرنطينه کوتاه‌مدت به مقابله با گسترش ويروس کرونا بپردازد. بنابراين، از يک سو دولت در برخورد با خطر شيوع بيماري کوويد 19، هشدارهايي براي پيشگيري و فاصله‌گذاري فيزيکي، استفاده از ماسک وغيره مي‌دهد و از سوي ديگر تلاش مي‌کند براي عبور کم تنش‌تر از بحران اقتصادي ناشي از اين بيماري، شرايط کشور را عادي سازي کند.

اين سياست يک بام و دوهواي دولت، موجب افزايش بي‌اعتمادي مردم مي‌شود. در بحث جامعه، اگر ما به ساخت اجتماعي واقعيت در نظريه پيتر برگر و لاکمن مراجعه کنيم، مي‌بينيم مهمترين موضوعي که در تحليل وضعيت ناشي از بحران کرونا تا به امروز جامعه‌شناسان کمتر به آن پرداخته‌اند، جايگاه ويژه و حياتي زندگي روزمره براي افراد است. اصولا از طريق زندگي روزمره نه تنها واقعيت‌هاي اجتماعي شکل مي‌گيرند، بلکه ما موفق به ساماندهي خود مي‌شويم. در واقع زندگي روزمره که چرخه‌اي از تکرار و توالي‌هاست افراد را از رنج انتخاب‌هاي بي‌پايان نجات مي‌دهد و به ما امکان مي‌دهد تا در درون آن ادامه حيات دهيم. حالا بحران ناشي از کرونا و لزوم فاصله‌گذاري فيزيکي باعث شده کانوني ترين نقطه واقعيت اجتماعي ما مورد تهديد قرار بگيرد. انسان تنها موجود رابطه‌مند است و کرونا هستي ما يعني روابط اجتماعي انساني را به چالش کشيده است. اين مهمترين چيزي است که به آن کمتر پرداخته شده است. در نتيجه مردم در سراسر دنيا نسبت به موضوع فاصله‌گذاري فيزيکي نگران هستند و تمايل دارند هرچه زودتر از اين وضعيت خلاص شوند. زندگي روزمره بستر امني ايجاد مي‌کند تا از انتخاب‌هاي کشنده و نامحدود فرار کنيم. حالا وقتي کرونا آمده زندگي روزمره را نشانه گرفته، ما شکل ديگري از زندگي که در چهارچوب پروتکل هاي بهداشتي باشد را نه تجربه کرده ايم و نه توان اجراي آن را داريم. جوامع در سطح جهان با اين پروتکل‌ها مقابله مي‌کنند. اگر مي‌خواهيم اين پروتکل‌ها بخشي از زندگي روزمره مردم باشد، نيازمند زمان طولاني است تا اين پروتکل‌ها به‌جزء‌اي از تجربه روزمره زندگي ما تبديل شوند.

جامعه اين پيام‌ها را نمي‌شنود چون تشتت در پيام‌ها داريم. ما مراجع مختلفي داريم که پيامهاي مختلفي درباره کرونا را به‌صورت مستمر به مردم مي‌دهند. يک مرجع واحد پيام بهداشتي صادر نمي‌کند. شما از وزارت بهداشت جز اعلام آمار روزانه کشته شدگان و بيماران چيزي نمي‌بينيد. روزانه مي‌گويند اين تعداد بيمار شناسايي يا فوت شدند ولي جامعه احساس نمي‌کند کاري درباره جلوگيري از همه‌گيري کرونا انجام مي‌شود.

کسي شک ندارد در بيمارستان‌ها، پزشکان و پرستاران دارند تلاش مي‌کنند ولي موضوع اينجاست که برخورد با کرونا نبايد محدود به بخش‌هاي خاص و ايزوله بيمارستاني باشد، بلکه بايد در حوزه عمومي، دولت مشارکت شهروندان در مقابله با کرونا را به ياري بطلبند.

 اين راهبردها اگر طراحي شود، بايد بازه زماني مشخص داشته باشد چون اگر تعريف محدودي از زمان اجراي اين طرح‌ها نداشته باشيم، اين طرح خودبه‌خود شکست مي‌خورند. ما تشتت در دستگاه‌هاي پيامرسان در خصوص کرونا را داريم. امروز هر کسي يک طور وضعيت کرونا را از لحاظ اقتصادي، اجتماعي و حتي بهداشتي تحليل مي‌کند و پيام بهداشتي مي‌دهد. شما حتي نمي‌دانيد واقعا ماسک زدن خوب است يا باعث افزايش کرونا مي‌شود.

شستن دست‌ها با الکل يا پوشيدن دستکش خوب است يا باعث افزايش همه‌گيري بيماري کرونا يا مشکلات پوستي مي‌شود؟ اين که چطور بيماري انتقال پيدا مي‌کند و ميزان کشندگي آن چقدر است براي جامعه مشخص نيست. جامعه پيام‌هاي بسيار زياد و بعضا متناقضي را دريافت مي‌کند که احساس مي‌کند اشباع شده است و کم کم دچار بي‌تفاوتي مي‌شود. در اين وضعيت جامعه گوش‌هايش را گرفته است و ديگر نمي‌خواهد پيامي بشنود.

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا