کوروش الماسی/ نکتهايکه به دلايل گوناگون بسياري از سياستورزان و صاحب منصبان به آن توجهي ندارند، اينکه کاربردي و کمهزينهترين هدف سياسي تحقق منافع و امنيت ملي و نه منافع و امنيت جناحي است.
تحقق منافع و امنيت ملي بستر اقتدار، توسعه، سربلندي و پايداري ايران است. اينکه در ايراني مقتدر، باثبات و توسعه يافته، جناحهاي گوناگون ميتوانند با هزينه کم منافع خود را محقق کنند. با توجه به اينکه اصولگراها کنترل مجلس و قوه قضائيه را دست دارند و بيترديد و ضرورتا جايگاه رياست جمهوري را تصاحب خواهند کرد، اشاره به نکاتي ميتواند کاربردي باشد. تبيين اينکه چرا اصولگراها نميتوانند يا چارهاي ندارند، جز اينکه رياست جمهوري را تصاحب کنند، از توان اين موجز خارج است.
منافع ملي و نه تاريخ و متافيزک ابزار پايداري اصولگرايان است. به اين دليل ساده و کاربردي که اصولگرايان همانند هر جناح سياسي ديگر براي بقاء به ضرورت بايد کارآمد شوند. به گواه شواهد و تجربيات تاريخي بيشمار هيچشخصيت يا جناح سياسي نتواسته بدون کارآمدي در بلندمدت پايدار باشد. شايد کاربرد و معناي کارآمدي در دورهاي گوناگون تاريخي متغير بوده است اما در جهان معاصر کارآمدي سياسي معطوف به ايجاد رفاه، آرامش و امنيت نسبي براي شهروندان تحت حمايت يک نظام سياسي است.
منافع ملي به سادهترين بيان چکيده رفاه، آرامش و امنيت نسبي براي شهروندان است، بنابراين به بيان مختصر، کارآمدي شخصيتها و جناجهاي سياسي به معني توانايي، خردباور بودن، داراي اراده و تخصص لازم وکافي و اخلاق فهم بودن، به منظور تدبير و اجرا کردن انديشهها، راهکارها، طرحها و راهبردهايي است که بتواند اهداف منافع ملي که همانا رفاه، آرمش و امنيت نسبي براي شهروندان است را محقق کند، ميباشد.
وجود انواع چالشها در عرصههاي گوناگون که زيست بخش وسيعي از شهروندان را طاقت فرسا کرده است بر هيچکس پوشيده نيست. اينکه زيست طاقتفرساي شهروندان مخزن يا منشأ فشار است، يک امر طبيعي و اجتنابناپذير است که اين فشار همراه با تداوم ناکارآمدي مديريت کلان نه تنها افزايش مييابد بلکه نامطلوبتر خواهد شد.
عالم مديريت سياسي عرصه پوياي فعل و انفعال است. اينکه شهروندان تحت فشار ميتواند هر نهاد يا شخصي را در مديريت کلان سياسي تحت تاثير قرار دهد. فشار حاصل از زيست شهروندان (که در چند سال اخير، جامعه چندين مرحله شاهد بروز و ظهور خياباني آن بوده) که برآيند ناکارآمدي مديريت است، نه تنها حاشيهنشينان قدرت (اصلاحطلبان، تحولخواهان و...) بلکه بيشک اصولگرايان را نيز متاثر خواهد کرد.
به گواه سرتاسر تاريخ جوامع، با توسل به روشها و ابزارهاي سخت نميتوان در بلندمدت پيامدهاي فشار بر شهروندان را کنترل يا مهار کرد. عرصه سياسي، عرصهبودن يا نبودن است. افراد و جناحهايي ميتوانند در عرصه سياسي به بقاي خود ادامه دهند که از ابزار خرد بهرهمند باشند، چراکه کارآمدي سياسي برآيند بيقيد و شرايط مديريت خردمندانه است.
خطاي محض، راهبردي و پرهزينه خواهد بود، اگر سياستورز يا صاحبمنصبي تصور کند که بدون کارآمدي ميتواند به حيات سياسي خود ادامه دهد. با درنظر گرفتن جميع شرايط داخلي، منطقهاي و جهاني کارآمدي اصولگرايان تنها منوط به کاهش دخالت تاريخ و متافيزيک در امور مديريتي و توسل به ابزار خرد که تبلور آن در انتخاب مسير تحقق منافع ملي بهعنوان مستحکمترين هدف سياسي است، ميباشد.
با نگاهي گذرا به تاريخ حکومتها متوجه خواهيم شد که منطق و قواعد پنهان، عرصه عيني و عملي سياسي بسيار قوي و خشنتر از اهداف، منويات، آرزوها و... سياستورزان و جناحهاي سياسي است.
تکيه بر منافع ملي بهعنوان سرچشمه انواع انديشهها، راهکارها و راهبردهاي عملي که منجر به کارآمدي اصولگرايان ميشود تنها و تنها مسير خردمندانه و قابل پيشبيني براي اصولگرايان ميهن دوست ميباشد. پربيراه نيست اگر گفته شود، کارآمدي، فرمول يا قانون تداوم هر سياستورز يا جناح سياسي است.
انتهای پیام/ |