یکی از اهداف اساسی نظام تعلیم و تربیت در سطح جهان ایجاد تفکر انتقادی است. حال آنکه در اغلب مدارس ما بر مهارت هایی چون خواندن و نوشتن تاکید می شود که تهی از ارزش و فضیلت هستند.
طبیعی است برای آنکه افراد توانمند و دارای آزادی اندیشه و خلاق پرورش یابد در فرآیند آموزش باید شرایطی فراهم شود تا دانش آموزان با تلاش ذهنی درصدد حل مسائل و داوری دربارۀ صحت، اعتبار، ارزش اطلاعات و استدلال های ارائه شده باشند، وگرنه این مهم در محیط های خشک انضباطی که صرفا معلومات و اطلاعات منتقل می شود، امکان پذیر نیست.
متخصصان بزرگ یکی از هدف های اصلی تعلیم و تربیت را پرورش "تفکر مستقل" و "شکوفایی اندیشه" دانش آموزان عنوان می کنند چراکه در این صورت کودکان آنچه را که می بیند، آنچه را که می خواند و آنچه را که می اندیشد، ارزشیابی می کند و دربارۀ آنها تصمیم های منطقی می گیرد که این توانایی ارزنده "تفکر انتقادی" نام دارد.
بنابراین آموزش "تفکر انتقادی"، "تقویت عشق به اندیشیدن" و آموزش "شیوه اندیشیدن" به عنوان تفکری سطح بالا، باید مورد توجه قرار گیرد چرا که در بسیاری از تصمیم گیری ها و قضاوت هایی که دانش آموزان در آینده خواهند داشت نمایان خواهد شد.
ابراهیم اصلانی در یادداشتی به این موضوع پرداخته است.
نزدیکیهای خانهمان مغازهای است که همیشه جلوی آن، یک طوطی خاکستری در قفسی دیده میشود. طوطی گاهی چیزهایی میگوید، اما هر وقت که دلش بخواهد. هر بار که این طوطی را میبینم، از خودم میپرسم: پرنده بودن برای او چه معنایی دارد؟ وقتی نتوان پرید، چه فایده که اسمت پرنده باشد! درست است که این طوطی بال و پرِ پریدن دارد، اما اجازهاش را ندارد. لازم نیست کسی به طوطی پریدن یاد بدهد، کافی است بال و پرش باز باشد تا بپرد؛ همین!
به ماهیهایی که داخل آکواریوم هستند، نگاه کنید. لازم نیست کسی به ماهی شنا بدهد. کافی است او را در آبی زلال و جاری رها سازید تا ببینید چه کیفی میکند!
به بچهها هم نگاه کنید؛ باور کنید لازم نیست کسی به بچهها فکر کردن، استعداد، خلاقیت یاد بدهد، کافی است زمینههای اجتماعی و محیطی را فراهم کنیم تا بچهها فرصت داشته باشند بیندیشند، استعدادهایشان را نشان دهند و خلاقیتشان شکوفا شود. تربیت محدودکننده و تکلیفشده، همانند پرندۀ در قفس و ماهی در آکواریم، کودک را وادار به کارهایی میکند که شاید شبه تفکر، استعداد و خلاقیت باشد، اما لذتی و شوقی در آن نیست.
آموزش و پرورش ما میخواهد روی همه چیز کنترل داشته باشد و مراقب است تا چیزی خارج از ادارهاش در مدارس روی ندهد.
عجیب است که در چنین نظام تربیتی، عدهای از متولیان فرهنگ و تربیت، از ترغیب کودکان به تفکر انتقادی هم حرف میزنند. کدام بسترها و زمینهها برای اندیشیدن، مستقل بودن، ایراد گرفتن و نقد کردن فراهم کردهایم که به بچهها حس پرواز و شنا کردن دست بدهد؟
نتیجه گیری
آنچه انسان را اشرف مخلوقات می کند، عقل است. در سایۀ ایمان و عقل و اندیشه می توان به مدارج عالی انسانیت رسید. یکی از اهداف اساسی تعلیم و تربیت در سطح جهانی نیز ایجاد تفکر انتقادی است. با تفکر انتقادی می توان دربارۀ صحت و اعتبار و ارزش اطلاعات و استدلال های ارائه شده داوری کرد. بنابراین برای آنکه در آینده افرادی توانمند و دارای آزادی اندیشه و خلاق داشته باشیم باید آنها را از همان کودکی پرورش دهیم. مدارس به جای انتقال معلومات و ایجاد محیط های خشک انضباطی که فقط باز تولید دانش را می طلبد، شرایطی را فراهم کنند تا دانش آموزان خود دانش را بسازند.
لازم است معلمان خود دارای تفکر انتقادی باشند و در روش های تدریس خود موقعیت هایی را برای پرورش تفکر انتقادی فراهم کنند. از جمله در انتخاب تکالیف درسی به این موضوع توجه خاص نمایند.
مربیان باید تفکر مستقل را پرورش دهند. مهارت های آنان را سازماندهی کنند و در مسیر حل مسئله آن ها را هدایت کنند و تحلیل نتایج را به آنان بیاموزند. چرا که با افزایش تفکر انتقادی می توان زمینۀ رشد جامعۀ انسانی را فراهم آورد.
انتهای پیام/ |